مقدمه
عملیات روانی پدیدهای جديد نيست بلكه شرايط جنگهای مدرن و ابزارهاي نوپدیدی كه در دورة اخیر در اختيار قرار گرفته، موجبات برجسته شدن اهميت آن را فراهم آوردهاند. اقدامات روانی پیش، پس و در پایان همة نبردها حضور داشته است. توانايي در نبرد به شمار حاميانی از قبیل افراد، گروهها و متحدان وابسته است و رهبر بايد حمایت آنها را به دست آورد. از ابزارهاي روانی قرنها براي این مقاصد استفاده شده است: كسب حمايت، انزوای دشمن بالقوه، یقینی وانمود کردن اجرای تهديدات نظامي و تسريع در اقدام نظامي در صورت ناكامي ابزارهاي سیاسی (فتحیآشتیانی، 1377). در جنگها نيز ديپلماسي همانگونه كه رهبر معظم انقلاب بيان داشته است، «دستگاه دیپلماسی باید منافع کشور را در سایه غرب و اقتدار نظام تأمین کند» (روزنامه جمهوری اسلامی، 1378، شماره 8404، ص1).
تا دورة نسل سوم جنگها، كه ارتشهاي حرفهاي عهدهدار جنگها بودند و تنها گروههای كوچكي از مردم در جنگ شركت میکردند، عملیات روانی يا اقدامات ديپلماتيك باید تهييج ناآراميهاي مردمي بر فرماندهان نيروهاي مسلح تاثير ميگذاشت؛
اما با توسعه و پيشرفت جنگ تمامعيار، و جايگزين شدن غير نظاميان يونيفورم پوش به جای ارتشهاي حرفهاي و مشاركت تدريجي و همهجانبة اقتصاد و مردم در جنگ، عملیات روانی جایگاه بالاتری یافته است. اکنون پيروزي بر دشمن یا اختلال در فعاليت او، تنها به واكنش و تصمیمات سلسلهمراتبها محدود نيست. با وجود اين، سلسلهمراتبهاي یاد شده هدفي ويژه براي عملیات روانی به شمار میآیند، چرا كه واكنشهاي آنان گاهی هر چند كوتاه به سوی اهداف محسوب ميشود. کارگزاران سیاسی و نظامی به دلیل ماهيت مسئوليت و دغدغههاي خود، مورد روانشناختي ويژهاي شناخته شدهاند. اگر بتوان آنها را مرعوب كرد (برای نمونه، يأس لئوپولد يا نبود روحيه در كابينه و ژنرالهاي فرانسوي در سال 1940) يا اگر بتوان اعتماد و اطمينان آنان را از بين برد (برای نمونه، تأثير سخنراني چرچيل پس از نبرد دانكرك بر هيتلر)، آنگاه هدف اصلي عملیات روانی ممكن است به طور مستقيم به دست آيد. عناصر حاضر در سلسله مراتب میتوانند واكنشهاي روانشناختي مردم را برانگیزند به ويژه اگر آنها در مركز و کانون توجه احساسات توده قرار داشته باشند. بنابراين، تبليغات و عملیات روانی که جمعيت غيرنظامي را هدف قرار میدهد به طور طبیعی سلسلهمراتب قدرت را دربر میگیرد و آن را نشان میرود. عملیات روانی با بهرهگيري از "روانشناسي"، "روحيه" يا "ايدئولوژي" مردم غيرنظامي – كه ضرورتي حياتي براي ماشين جنگي دارد – نه تنها توان كاركردهاي ماشين جنگي دشمن را هدف ميگيرد بلكه نابودي كاركردهاي گروههاي سياسي و نظامي اداره كننده آن را نیز دنبال میکند (مرادی، 1387؛ آلپورت، 1372)
چکیده
از عملیات روانی اغلب با عناوین جنگ روانی، جنگ روحیه یا جنگ ایدئولوژیکی یاد میشود. اغلب نیز عملیات روانی را تنها با عنوان تبلیغات در نظر میگیرند. در این مقاله ضمن واکاوی مفهوم عملیات روانی به تبیین سه مفهوم یاد شده در بالا پرداخته میشود. همچنین برشماری وجوه افتراق و اشتراک آنها با عملیات روانی، چگونگی ابزارها و اهداف عملیات روانی و معرفی ابزارهای آن از جمله آگهیهای تبلیغاتی و تبلیغات مورد مطالعه قرار میگیرد و سپس تکنیکها و روشهای عملیات روانی در عصر حاضر بررسی میشود. و در پایان با ارائه راهکارهای اجرایی به چگونگی آمادهسازی عملیات روانی در شرایط بحران و جنگ پرداخته میشود.
واژگان کلیدی:
عملیات روانی نظامی، ابزارهای عملیات روانی، تبلیغات.
هدف و ابزارها
بهگونهاي متناقضنما، در جنگهای مدرن، عنصر انساني در درازمدت مهمتر از فناوری است. هنگامي كه جمعيت غير نظامي بسيج ميشود، فرد و واكنش او برجستهتر ميشوند. بايد "ارادهاي" براي ساخت ماشينها وجود داشته باشد، همچنين به کار گرفتن ماشين و كشيدن ماشه نيز نيازمند اراده انساني است. عملیات روانی عليه همين "اراده" هدفگيري شده است. هدف عملیات روانی نابودي روحيه دشمن و حفظ روحيه خودی است. تبليغات، ابزار اساسی عملیات روانی است. در جنگ سلطه (تهاجم امریکا به عراق) نيز تبليغات بيش از هر زمان ديگري در مورد استفاده قرار گرفت و قدرتمندتر بود. راديو، تلویزیون، ماهواره و اینترنت دسترسي به افراد را در خفا و خلوت خانههايشان امكانپذير ميكند. بمبافكنها ميتوانند در مقياسي بيسابقه به ريزش اعلاميهها بپردازند. ابزارهاي مخفي ارتباطي نيز گسترش یافته و شيوع گزارشهاي تخريبي در دژهاي دشمن را امكانپذير ساخته است. تكنيكهاي مدرن تبليغات ابزارهاي نابودي يا مقاومت را فراهم آوردهاند؛ با بهکارگیری اين تكنيكها ميتوان به متحدان پنهان راهنمايي ارائه داد، انضباط را تحميل كرد و براي مداخله فعالانه آماده شد. متخصص عملیات روانی بايد خدماتی افزون به استراتژي عالي و والاتر ارائه دهد؛ وظيفه متخصص عملیات روانی است كه در حوزة تخصصی خود دانشی كامل از روانشناختي مردم، عناصر مقاومت و درجه همكاري مردم در رویدادهای احتمالي را در اختيار داشته باشد. او بايد از تأثيرات فعاليتها بر روحيه مردم مناطق مختلف آگاه باشد. بنابراين عملیات روانی نه تنها زمينه را فراهم ميآورد كه بلكه همكاري براي اقدام نظامي را بسيج ميكند. براي اجرای عملیات روانی، وزارت خارجه، نیروهای مسلح و صدا و سیما بايد همكاري كنند و عملياتهايي را با هدف ايجاد يا شكستن روحيه انجام دهند (سوربن، 1381؛ شیرازی، 1380).
تشکیلات عملیات روانی جمهوری اسلامی تنها به مواجهه با دشمن و كشورهاي تحت اشغال دشمن ميپردازد. تقسيم وظايف در ساختارهای عملیات روانی از مصلحت و تجارب عملي ناشي میشود که امري منطقي است. در عملیات روانی نگرش نسبت به دشمن و جمعيت او خصمانه، اما نسبت به مردم کشورهای دوست و مستقل، نگرشي متقاعدكننده است. يك نگرش به مخدوشسازي پشت خطوط دشمن میپردازد و نگرشی ديگر به اقدام آشتيجويانه در شوراهاي كشورهاي دوست مشغول است. يك نگرش خواهان ذهنيت و تكنيكهاي براندازي است و نگرش ديگر خواهان روابط باز، صريح و اطلاعات است. يكي به دنبال نابودي اطمينان دشمن و ديگري درصدد كسب اعتماد و اطمينان دوستان است. براي روشن ساختن اين تمايز بايد الف) آگهيهاي تبليغاتي، ب) تبليغات، و ج) عملیات روانی تعريف شود.
الف)آگهيهاي تبليغاتي
آگهيهاي تبليغاتي نمايش مستقيم و واضح مسئله و ايجاد تصوير موردنظر در ذهن مخاطب با هدف جلب اعتماد و حمايت آنان را دربر میگیرد. آگهيهاي تبليغاتي اطلاعاتي است كه ما ميخواهيم مخاطبان در اختيار داشته باشند یا اطلاعاتي است كه آنها میخواهند در اختيار باشد. آگهيهاي تبليغاتي در پی ايجاد تأثير درست و از بين بردن تأثير نادرست است. هدف اين كار ايجاد حسن نيت متقابل است. شواهد ارائه شده و قضاوت به مخاطب واگذار ميشود. همانگونه كه امريكاييها در سازمان اوليه اطلاعاتي خود بيان داشتند، آگهیهای تبليغاتي شامل "واقعيات" و "ارقام" است. (متولی، 1383).
ب) تبليغات
تبليغات عبارت است از جهتدهي آگاهانه يا حتي دستكاري اطلاعات برای دستيابي به هدفی خاص. در اينجا تفكر مخاطب بدون درگير كردن آگاهانه او به كانالهاي خاصي هدايت ميشود و با روشهاي فريبكارانه، انگيزهاي برتر براي او ايجاد ميشود. تبليغات بر واقعياتي تأكيد دارد كه در راستاي هدف مورد نظر باشند. تبليغات، فضايي را خلق ميكند كه مخاطب بيشترين آمادگی را براي پذيرش پيشنهاد پيدا ميكند. به واسطة قدرت پيشنهاد كه در شرايط مناسب به رهنمود و آموزش تبديل ميشود، اقدام مثبت افراد تضمين ميشود (کمالیپور، 1386).
ج) عملیات روانی
عملیات روانی هم آگهيهاي تبليغاتي و هم تبلیغات را دربر ميگيرد. این عملیات ميتواند و بايد به طور عيني در راستاي منافع ملی، و در جستوجوي حسننيت در كشور دشمن يا كشورهاي تحت اشغال دشمن باشد. عملیات روانی تنها بايد مدعي قطعيت پيروزي نباشد و قطعيت پيروزي را نشان دهد؛ بايد نشان دهد كه ما چيز بهتري از دیگران براي عرضه كردن داريم. همچنین بايد نوعي صداقت را در اخبار القا كند تا اعتماد به تبليغاتش را به دست آورد و با به دست آوردن مخاطب به هدف نهايي خود برسد. با وجود اين، هيچ ويژگي ذاتي در اخبار وجود ندارد؛ اخبار يكي از ابزارهاي عملیات روانی است؛ اخبار كاراترين ابزار جذب و جلب مخاطب است. تجربه نشان ميدهد كه افراد عادي به ويژه در كشور دشمن يا سرزمینهای تحت اشغال دشمن، مشتاق شنیدن اخبار هستند. از اين مسئله به دو گونه ميتوان بهرهبرداري كرد: نخست؛ اخبار ميتواند نكتهاي تبليغاتي را عرضه کند؛ برای نمونه، صراحت در خصوص شكستها ميتواند اعتماد به پيروزي نهايي را دربر داشته باشد. ما بايد شكستهاي خود را بپذيريم تا براي موفقيت، اعتبار كسب كنيم. دوم؛ اخبار ميتواند حامل تبليغات باشد. تبليغات ميتواند به شكل تفسير با اخبار تركيب، يا به آن افزوده شود؛ اشتیاق شنیدن اخبار باعث ميشود تا افراد به دريافت تبليغات ترغيب شوند. نمونة ساده و تاکتیکی اين كار عبارت از پخش نام زندانيان جنگي در انتهاي زمان پخش برنامههاست (مرادی، 1384؛ متفکر، 1381؛ شیرازی، 1380؛ نیکگراس، 1382).
اگر اخبار را حامل تبليغات در نظر بگيريم، بايد سازوكاري نيز براي كنترل جدي آن اندیشیده شود. در وهلة نخست، استاندارد بالايي از صداقت بايد به دست آيد، و در مرحلة دوم، عرضة اخبار بايد با زمينهها و فعاليتهاي تبليغاتي مرتبط باشد و در پایان، بايد مراقبت بسياري صورت گيرد تا در لحن و عرضة اخبار به كشورهاي مختلف، از تناقضات اجتناب شود (دادگران، 1382).
تبليغات بايد به تولید برنامههاي دقيق توجه داشت و بر "هدف" متمركز باشد. همچنین بايد جذابيت فردي يا گروهي - بخشي داشته باشد؛ چرا كه مخاطبان از افراد تشكيل شدهاند. از سوي ديگر، اختلال در فعاليتهاي دشمن تنها با دستيابي به جدايي و انزواي بخشي به دست ميآيد. اگر عملیات روانی به متحدان پنهان در كشورهاي اشغال شده توجه کند، تأثير كلي در نتيجة تلاقي احساسات و عقايد به دست ميآيد. هيتلر نشان داد كه تبليغات از چه قدرتي برخوردار است؛ او جمعيتها را با چاقوي جراحي تكه تكه كرد و نشان داد كه منطق و خِرَد نميتواند در برابر تبليغات دفاع کند - او مردم فرانسه را كه به طور سنتي منطقي هستند، سردرگم كرد (پراتکانیس و ارونسون، 1381)
عملیات روانی را ميتوان به "تبليغات در لباس نبرد" توصيف كرد که ميتواند تبلیغات را به نيرویي قاطع تبديل، و تضمين کند كه عقايد و احساسات در زمان مناسب و تحت انظباط كافي به اقدام تبديل ميشوند. این نوع عملیات از منظر روانشناختي دشمن را خلع سلاح ميکند. همچنین بايد به پشت خطوط نيروهاي محور روحیه مقاومت، و به دشمن نابودی را القا کند. عملیات روانی در زمينة كاركرد جنگي بايد از "تبليغات" متمايز شود. اين ويژگي عملیات روانی به خوبي درك نشده و اگر چه ساختار آن از سازمان نیروهای مسلح متمايز است اما ارتباط نزديكي با آن دارد. روابط متوازن بين سازمان نیروهای مسلح و سازمان صدا و سیما، وزارت خارجه، و ديگر سازمانهاي فعال عليه دشمن، که نقش جداگانه واحد عملیات روانی را توجيه ميكند.
تكنيكها و روشها
فناوری مدرن تکنیکهای جدیدی از عملیات روانی را در دسترس قرار داده است که در جنگهای پیشین در دسترس نبودند یا تنها به گونهای محدود در دسترس بودند. فناوری موجبات امکان پخش برنامه را فراهم کرده که در جنگهای گذشته امکانپذیر نبود.
پخش برنامه
الف) اعلان گفتاري:
موفقيت پخش برنامه به مثابة ابزار عملیات روانی به نبوغ تبليغاتچي و به هنري وابسته است كه هنر را به شكل علم نمايش ميدهد. در دوران تدافعي جنگ، كاركرد پخش برنامه عبارت است از جلب مخاطب و كسب اعتماد او و همچنين حفظ روحيه وی. بي.بي.سي اين مسئله را با موفقيت زیادی اجرا کرد؛ اين رسانه اعتمادپذیری اخبارش را اثبات كرد و در جنگ جهانی دوم به دوستی صدیق برای مشتاقان شنیدن اخبار در اروپا تبديل شد. بايد توجه کرد كه اين خدمات با هدف انساندوستانه انجام نشد بلكه يكي از ابزارهاي جنگ بود و هدف خاصي را دنبال ميكرد. ابزار قدرتمند پخش برنامه در اروپا به ناوگاني شباهت دارد كه ميليونها نفر در آن خدمت میکنند اما اهميت و كارايي در هنگام نبرد مشخص ميشود (نیکرو، 1383؛ عاصف، 1384).
در مرحله تهاجمي نبرد كه با به چالش كشيده شدن افسانه شكستناپذيري ماشين جنگي آلمان، و آغاز نخستين نشانههاي مقاومت مؤثر در روسيه و بريتانيا آشکار شد، پخش برنامهها از وضعيت انفعالی خارج شد و ماهيتي خصمانه یافت. پخش برنامهها به ابزار تبليغات تبديل شد و با پیگیری هدفي خاص مخاطبان را براي تبديل شدن به متحداني فعال آماده كرد. اين كار نيازمند برنامهريزي آگاهانه بود.
هر چند باید توجه داشت که از هر وسيلهاي براي شكست دشمن و آسيب رساندن به ماشين جنگي آن بايد استفاده كرد و با اجرای عملیات پراكندة خشونت و مقاومت روحية آن را تضعيف كرد، اما تبديل نهايي تبليغات به لباس نبرد به استراتژي والاتر جنگ، مداخلة نظامي و تبليغ قطعی پیروزی وابسته است. اين ابزار را ميتوان بدين صورت آزمود كه آيا میتواند در لحظه بحران، حمايت و انضباط را با اقدام نظامي ترکیب کند تا به دشمن ضربه وارد سازد؟ اين مسئله، افزون بر برنامهريزي نظامي جنگ به مدیریت زمان مربوط ميشود (گلداشتاین، 1384)
پخش مخفي برنامه
فناوري راديو امكانات ذيل را فراهم كرده است:
الف) ايستگاههاي رادیویی آزادی كه امکان دسترسی به آنها برای مخاطب وجود دارد و به ندرت در كشور دشمن يا كشورهاي تحت اشغال همانند آن یافت میشود.
در این مورد كاركرد عملیات روانی تشويق يا خدماترساني به ايستگاه بومي راديو است.
ب) ايستگاه آزادي كه به نظر میرسد درون كشور مورد نظر فعاليت ميكند؛
در این مورد، يك شبه ايستگاه راديويي آزادي بايد مخاطبان را متقاعد كند كه بين آنها فعاليت ميكند و در مشكلات و شرایط سخت با آنها سهيم است و در مسير فعاليت خود خطرات بزرگي را تحمل ميكند. با توجه به اينكه "استراق سمع" عنصري مهم در همه انواع تبليغات است، اين ايستگاه شبه آزادي بايد مقامات و مردم ديگر كشورها را نيز نسبت به محل فعاليت خود متقاعد كند. اقتدار اين ايستگاه راديويي به توهم مربوط به مكان و خطرپذيري آن وابسته است و ميتواند احساسات منجر به اقدام را تشويق كرده و شنوندگان را به خطرپذيري ترغيب كند. اين تحريكات با صداهاي مخالف از درون كشور روبهرو ميشود.
ج) ايستگاه آزادي عمل كه ضرورتاً به آشکار کردن فعاليت آن از كشور خاصی نیاز نيست.
در این مورد بايد توهم صداقت و راستي ايجاد شود. اين ايستگاه بايد اقتدار گروه يا نهضصت قدرتمند درون كشور يا كشورهاي هدف را به همراه داشته باشد. نبايد به مكان جغرافيايي ايستگاه راديويي اشاره شود، اگر شنونده بداند كه ايستگاه در کشوری خاص واقع است و مستقل نيست و بودجه آن توسط آن دولت تأمين ميشود، آنگاه نوعي ناتوانايي رخ داده است. همچنین اگر ايستگاه نمايندة نهضتی زيرزميني است، بايد به صورت زيرزميني عمل كند حتي اگر در تبعيد باشد. ارزش ايستگاه در این است كه ميتواند بر خلاف ايستگاههاي نوع (ب)، از آنچه در جهان خارج ميگذرد آگاه باشد و حس استقلال كامل را القا كند. هدف ايستگاه تحكيم موقعيت گروه يا نهضت است و اينكه رهبران دشمن دست از حمايت آن گروه يا نهضت بردارند (نیکگراس، 1382).
ايستگاه آزادي يا آزادي عمل نيازمند تكنيكهای بسيار حساس و دشوار است و دانش عميق و كاملی از مخاطبان آن مورد نياز است. اين ايستگاه نيازمند تخيل و شرافت است. جذابيت اين ايستگاهها ميتواند ايدئولوژيكي، فرقهاي، براندازانه يا مختلكننده باشد. گستره يا تعداد اين ايستگاهها بايد از فراواني كافي برخوردار باشد تا بتواند به هدف مشترك عملیات روانی دست يابد. از ايستگاههاي آزادي ميتوان براي آموزش خرابكاري استفاده كرد؛ اين ايستگاهها از جمله مهمترين كانالهاي پخش شايعاتاند. آنها محتواي احساسي و هدفی قوي دارند. پیش از جنگ سلطه در عراق تا كنون، تكنيكهاي "راديوي سياه" به گونهاي مؤثر ايجاد شد، برای نمونه رادیوی التکریت[2]. شواهد تأييدكنندهاي به دست آمده است كه اين راديوها از مخاطب گستردهاي برخوردار بودند، به اهدافشان دست يافته و در تحريك حوادث متعدد موفق بودهاند.
اعلاميهها
ب) اعلان چاپي
در جنگهای جهاني اول و دوم در موارد متعدد به ویژه در جنگ سلطه، اعلاميهها به مثابه سلاحهايي ارزشمند عليه دشمن به كار گرفته شدهاند. اعلاميهها مانند راديو ميتوانند روحيهبخش بوده و يا روحيهها را در هم شكنند؛ از اعلاميهها براي حفظ دوستان و نگران كردن دشمن استفاده ميشود. صفحات خبري به شكل اعلاميه توسط هواپيما پراكنده ميشوند. اين روزنامهها از ارزش بسيار بالايي برخوردارند. با استفاده از فرايندهاي مدرن ميتوان يك روزنامة كامل را در ابعاد كوچك توليد كرد.
يكي ديگر از کاربردهای مهم اعلان چاپي به توزيع "اعلاميههاي تبليغاتي" مربوط ميشود كه شکستن روحيه خوانندگان دشمن يا روحيهبخشي به مردم سرزمينهاي تحت اشغال را دنبال ميكند. از اعلاميهها در كنار عمليات نظامي (برای نمونه، در تبليغات خط مقدم) استفاده ميشود كه بدين ترتيب، نقش "مهمات" قدرتمند را ایفا میکنند. انتشار اعلاميهها به همكاري نيروي هوايي وابسته است و همچنين به اين مسئله كه نيروي هوايي تا چه حد قدرت اعلانهاي چاپي نسبت به بمبها را درك ميكند. توزيع منظم و مداوم اعلاميهها و روزنامهها از شرايط موفقيت تكنيك استفاده از اعلاميههاست (کریمینیا، 1383).
اعلاميههاي "سياه"
به مانند راديوي مخفي، اعلاميههاي مخفي نيز وجود دارند. اين اعلاميهها در نتيجه اقتدار دولت صادر نميشوند و به مانند ايستگاههاي راديويي آزادی بايد در همان كشور محل توزيع، تهيه شوند. اين اعلاميهها اهداف خاصي را دنبال كرده و توسط عاملان و نه نيروي هوايي در سراسر كشور توزيع ميشوند.
شايعات
در سراسر تاريخ، شايعهپراكني يكي از روشهاي گسترش آشفتگي در خطوط دشمن بوده است. آلمانیها در جنگ جهانی اول و دوم از شايعات مخرب در ديگر كشورها استفاده كردند. اساس شايعه بر اين مبناست كه شما چيزي را ميدانيد كه ديگران نميدانند و شما از آنان ميخواهيد كه بدانند شما آنچه را آنان نميدانند، ميدانيد. متخصصان شايعهپراكني از اين ضعف انساني استفاده ميكنند. شايعات براي افزايش غيبت و بدگویی توليد نميشوند بلكه تكنيكها و استراتژي شايعات مؤثر با مقتضيات نظامي رابطة نزديكي دارد. عملیات روانی داراي استراتژي خاصي در زمينة شايعه است (مرادی، 1387؛ رادان، 1386؛ حسیننژاد، 1384؛ کاپفرر، 1380؛ پستمن و آلپورت، 1372؛ نصر، 1380).
روشهاي ديگر
در حالي كه عملیات روانی در حال حاضر به طور مستقيم به كنترل عاملان تبليغاتي نميپردازد اما اين عاملان را در زمينة تكنيكها و روشهاي خود آموزش ميدهد و اقدامات آنان را در فعاليتهایي بزرگتر ادغام ميكند. عملیات روانی همچنين به روزنامههاي پنهان كه در خاك دشمن يا سرزمينهاي اشغالي چاپ ميشوند، خدمات ميرساند. اين روزنامههاي پنهان به طور خودجوش يا با حمايت دولتهای متبوع ايجاد شدهاند.
زندانيان واسیران جنگي
مطابق كنوانسيون ژنو، اسيركننده نبايد در حس وفاداري، باورها و عقايد زنداني دخالت كند. اين قانون هنگامي وضع شد كه جنگ به شيوهاي شرافتمندانه و توسط ارتشهاي حرفهاي انجام ميشد. پس از ظهور جنگ تمامعيار، اين قانون ديگر اعتبار ندارد. در جنگ تمامعيار، عقايد و معاني به مثابة سلاحهايي به شمار میآید كه باید زنداني را از وجود آنها خلع سلاح كرد. هدف اين است كه نيروي عقيده آنان خنثي شود و آنها درك كنند كه هر سؤال از دو جنبه و دو نظر برخوردار است. اين مسئله براي نگرشهاي پس از جنگ و كاهش امكان جنگهاي آتي و تقويت درك بينالمللي اهميت دارد. بايد به زندانيان كمك كرد تا تصويري مطلوب از سبك زندگي و عقايد ما به دست آورند و آنها را به مثابه "شبهسفير" به سرزمينهايشان بازگرداند. نبايد تلاشي در جهت القاي عقايد صورت گيرد بلكه مناظراتي طبيعي با موضوعات ذيل بايد برقرار شود: الف: مفهوم نژاد برتر، ب: نظام سلطه فردي، و ج: سياست بهرهگيري از قوه قهريه، براي باز كردن ذهن افراد (کریمینیا، 1383).
هدف عملیات روانی در خصوص زندانيان سياسي ايجاد فضايي رضايتبخش است كه افراد ذهنيتي براي شنيدن را در خود تقويت كنند. فضا و محيط فيزيكي نيز از اهميت برخوردار است. نتيجه رفتار با زندانيان نشان ميدهد كه اين رفتار از ارزش تبليغاتي زیادی برخوردار است و ميتوان آن را در دوران جنگ در قبال مردم غير نظامي كشورهاي دشمن به كار گرفت. روسها در طول جنگ جهانی دوم با برگزاري كنفرانسهاي زندانيان جنگي، عملكرد بهتری در بهرهبرداري از زندانيان داشتند.
تبليغات خط مقدم
هدف تبليغات خط مقدم دادن "سد آتش" رواني به دشمن است تا روحيه مقاومت و ارادة نبرد در او تضعيف و نابود شود. بايد پيش از اقدام برای این کار آمده بود زيرا كه در گرماگرم جنگ، احساسات متفاوتي در كار است. حتي در شرايط و فشارهاي جنگ نيز تبليغات مؤثر و به موقع ميتواند تير خلاص براي دشمن باشد. تبليغات خط مقدم در شرايط دفاعي با شرايط رودررويي دو ارتش، متفاوت است، (برای نمونه، میتوان از تاكتيكهاي بهكار گرفته شده امریکا و عراق در جنگ سلطه یاد کرد). در اين حالت، مجال كمتري براي بیان عقايد و "دفاع" رواني وجود دارد. تبليغات درازمدت در شرايط پادگاني ميتواند مؤثر بوده و روحية دشمن را خراب كند اما هرگاه دو ارتش در تماس مستقيم باشند، تكنيكهاي متفاوتي بايد به كار گرفته شود. فناوري جدید بلندگوها، و توزيع هوايي اعلاميهها، اینترنت و تلفن همراه را در اختيار ما قرار داده است. تبليغات خط مقدم نه تنها نيازمند جهتی پيوسته و خلاق است بلكه نيازمند موارد ذيل نیز میباشد: انطباقپذيري بالا؛ قدرت بداههسازي؛ فرصتطلبي رواني و مهارت فني. واحدهاي تبليغات خط مقدم بايد واحدهایي آموزش دیده باشند؛ ضروري است كه عناصر تبلیغاتی و عملیات روانی در خط مقدم حاضر باشد: اين مبلغان تكنيكها و روشهای عملیات روانی را آموزش ديدهاند. متخصصان عملیات روانی نه تنها بايد "سد آتش" عملیات روانی باشند بلكه بايد در پشت خطوط دشمن نيز فعاليت كنند. آنها بايد وضعيتي سيار داشته باشند و از موقعيتهاي جنگي به خوبي استفاده كنند. بايد در نظر داشت كه در شرايط متغير جنگ، سربازان ممكن است به اسارت گرفته يا آزاد شوند. متخصصان تبليغات در صحنههاي نبرد بايد به زندانيان رسيدگي كنند و وضعيت به گونهاي باشد كه اگر آن زندانيان آزاد شدند، تأثيراتي را پذيرفته باشند كه عملیات روانی خواهان گسترش آن است.
نيروهاي ما نيز بايد دربارة چگونگي صحبت و رفتار کردن در دورة اسارت آموزش ببينند. در شرايط مناسب، زندانيان جنگي ميتوانند در نقش عاملان عمليات رواني در ردههاي نظامي دشمن فعاليت كنند. در برخی جنگها ما شاهد كارايي ابزارهايي همچون "مجوز عبور زندانيان" بودهايم كه "رويهاي ايمن" براي كساني است كه تسليم ميشوند.
اشغال دوباره (پسگيري) سرزمينها
عمليات رواني را نميتوان از معضلات اشغال دوباره سرزمينها جدا ساخت. متخصصان منطقهاي عمليات رواني از طريق تحقيق و اطلاعات بايد ميزان همدلي و حمايت نيروهاي "باز اشغال" را براورد كنند. آنها بايد شرايط را پيش از باز اشغال فراهم آورند يعني اينكه عناصر مقاومت را بيروحيه كرده و حامياني را وراي خطوط دشمن سازماندهي كنند. اين آمادگي بلندمدت بايد از طريق تماسهاي مستقيم به شكل تبليغات خط مقدم تشديد شود. عمليات رواني در كنار اين جنبههاي نظامي مسئوليتي ويژه در خصوص اداره و تأمين رفاه سرزمينهاي باز اشغال شده دارد. نخستين تأثير نظم نوين بر مردم در تماس با نيروهاي باز اشغالگر صورت خواهد پذيرفت؛ بايد توجه داشت كه اين مردم در زمان اشغال نظم نوين اشغالگران را تجربه كردهاند. شادماني و شعف كه انعكاس فوري باز اشغال است جاي خود را به واكنش و عكسالعمل خواهد داد. عملكرد نيروهاي باز اشغالگر يا همراهان آنها به وجود يا فقدان حسن نيت در قبال تحولات بعدي وابسته است. تشكيل جناحهايي وراي خطوط دشمن در دوره پيش از ترك مخاصمه به معناي ضرورت بهرهگيري از روشهاي عمليات در مناطق باز اشغال شده است تا "شرايط" رواني مناسب مردم تضمين شود. در خصوص كنترل راديوها و مطبوعات نيز به دليل روانشناختي، مسائل مختلفي مطرح است و به طور كلي بايد اشاره داشت كه خنثي كردن تأثيرات عمليات رواني دشمن بر مردم غير نظامي نيز از اهميت برخوردار است.
بازسازي
در بافت عمليات رواني نميتوان بازسازي را به پايان جنگ موكول كرد. بازسازي داراي كاربردهاي فوري است. بازسازي يكي از تسليحات جنگي است كه نقش مهمي در پيروزي در نبرد دارد. اين مسئله در مورد "جنگ تيراندازي" نيز صدق ميكند. عمليات رواني بدون همراهي مهمات نميتواند به سازمانهای نظامی کمک کند. مهمات عمليات رواني عبارتند از عقايد قدرتمندي كه ميتوانند بر عقايد دشمن فائق آيند. اين عقايد بايد ساعت به ساعت و روز به روز به حاميان بالقوة ما ارسال شود. متحدان پنهان ما در جهان به اقدام خواهند پرداخت، با نيروهاي ما همكاري خواهند كرد و به نابودي نيروهاي دشمن كمك خواهد نمود. اگر آنها باور داشته باشند. اين مسئله به مبالغه شبيه است، شواهد بسياري دربارة مقاومت احساسي در جنگها وجود دارد؛ ميهنپرستي، تنفر از وحشيگري و حضور فيزيكي غربيها باعث تحرک افراد جسور خواهد شد. اگر توجه نكنيم كه غربيها در ماهها و سالهاي گذشته نوعي حس تسليم را در جهان به وجود آوردهاند، آنگاه خود را فريب دادهايم. اين حس تسليم، نااميديهاي متعددي نيز به همراه داشته است. ما بايد با مفهوم قطعيت پيروزي با حس تسليم یاد شده مبارزه كنيم؛ ما بايد با نظم نوين امريكاييها مقابله كنيم. با ريشخند و به سادگي نميتوان با اين نظم نوين مقابله كرد. مردم جهان باور كردهاند كه انقلابي اجتماعي رخ داده و بازگشت به سال 1991 جامة عمل نخواهد پوشيد. آنها ميدانند كه سيستمهاي كهن از بين رفتهاند، آنها ميخواهند ماهيت سيستم پس از سلطة غربيها را بدانند. آرمانها همانند ميهنپرستي به خودي خود كافي نيست. ما بايد مسائل عيني را ارائه كنيم؛ آنچه ما ارائه ميكنيم بايد قابل تبديل به تجربههای شخصي باشد و منافع شخصي شنوندگان اروپايي را برآورده سازد. مردم جهان اسلام بايد بتوانند الگوهاي پس از جنگ را كه مناسب خود و خانوادههايشان است، پيشبيني كنند. آنچه كه عمليات رواني مورد تأكيد قرار ميدهد، مسئله امروز و فرداست و نه آينده نزديك. ما بايد مردم جهان را متقاعد كنيم كه آرمان ما ارزش خطرپذيري و جان فدا كردن را نيز دارد. روحيه براي پيروزي در جنگ "تيراندازي و شكار" اهميت انكارناپذيري دارد. بايد درك كنيم كه در انتهاي نبردها پردة ترك مخاصمه به راحتي پايين كشيده نميشود؛ اين جنگ به عقايد مربوط و مبارزة عقايد تا زمان دستيابي به راه حل ادامه مييابد. بنابراين، عمليات رواني تداوم مييابد تا به رفاه سياسي تبديل شود. مقتضيات عمليات رواني در زمينة بازسازي شامل موارد ذيل است. 1) پسگيري، 2) تدابير امدادي، و 3) بازسازي درازمدت. این سه مورد زنجيرهاي را تشكيل ميدهند كه تأثیرات دو مورد اول بر مورد سوم اثرگذار است. عمليات رواني خواهان نقشه و طرح نيست بلكه به دنبال شواهد علمي از آنچه انجام گرفته ميباشد. عمليات رواني به دنبال تصويری كامل نيست بلكه به دنبال قطعات موزاييكي است كه مخاطب آنها را به مثابة بخشي از الگوي قابل درك و عملي مييابد. تنها تجهيزات و انتزاعات كافي نيستند. برای نمونه، بايد مقاصد و نيات به مثالها و نمونههاي ملموس تبديل شوند. هدفهاي عيني كه در بافت عمليات رواني داراي واقعيت هستند، عبارتند از:
1) دور كردن امريكا از سرزمينهاي اسلامي.
2) تهيه كردن صبحانه فرداي من.
3) فراهم كردن شغل كه صبحانه هفته آينده من را تضمين كند.
4) اينكه من بتوانم به بيرون از خانه رفته و با دوستانم صحبت كنم
اهداف بلندمدت عبارتند از:
1) شما چگونه تضمين ميدهيد كه امريكا ديگر مزاحم ما نخواهد شد؟
2) شما چگونه تضمين ميكنيد كه من دوباره گرسنه نخواهم شد؟
3) شما چگونه تضمين ميكنيد كه من ديگر احساس نا امني نخواهم كرد؟
4) شما چگونه آزادي اجتماعات را تضمين ميكنيد تا من بتوانم با دوستانم صحبت كنم يا با آنها بحث كنم؟
مقتضيات عمليات رواني ماهيتي پيوسته و ناب دارند و شيوههاي كمك به مردم جهان را فراروي ما قرار ميدهند و اينكه ما چگونه ميتوانيم نيات و مقاصد والاي خود را به نيازهاي روزمرة مردم ترجمه كنيم. عمليات رواني بايد الگوي دوران پس از جنگ را در دوران جنگ طراحي كند.
پنهانكاري
عملیات روانی عملكردي مخفيانه دارد. برخي عملياتهاي روانی بيشترين ارزش خود را مديون ماهيت پنهان خود هستند. از سوي ديگر، عملیات روانی بايد به اطلاعات مخفي ديگر بخشها تكيه كند. اين اطلاعات به مثابه غذا و نوشيدني براي عملیات روانی است. عملیات روانی بدون جريان اطلاعات و دسترسي به گزارشهاي مخفي و تدابير سخت امنيتي نميتواند ابزار جنگي ارزشمندي باشد. با وجود اين، شرط مهمتري در خصوص پنهانكاري وجود دارد. هرگاه عملیات روانی بخشي از عمليات نظامي باشد، آنگاه برنامههاي دو طرف بايد روشن باشد. متخصصان عملیات روانی به جمعآوري و تحليل اطلاعات مربوط به نگرش، روحيه و فعاليت افراد در مناطق و كشورهاي تعيينشده ميپردازند. اين اطلاعات بايد در اختيار برنامهريزان نظامي قرار گيرد. در نتيجه بايد روابط نزديكي وجود داشته باشد. چنين روابط كاري به شكل دسترسي به اطلاعات يا برنامهها - بدون اعتماد متقابل بين دارندگان اطلاعات و برنامهريزان امكانپذير نيست. يكي از اصول اساسي ادارة عملیات روانی، تأمين امنيت است؛ ردههاي درون سازمان بايد اين امنيت را تضمين كنند.
نتيجهگيري
ما در روية دولت بين فعاليتهاي عملیات روانی عليه دشمن و تكنيكهاي به كار گرفته شده عليه گروههای دوست و دولتهای بيطرف تفاوت قائل شدهايم. واحد عملیات روانی كنترل اجرای اين خدمات در سرزمين دشمن و سرزمينهاي اشغالي را بر عهده دارد. بدين معني، عملیات روانی به سرزمينهايي مربوط ميشود كه روابط باز و ديپلماتيك در آنها قطع شده و اهداف صرفاً خصمانه يا براندازانه است. در مواقعي كه روابط باز و ديپلماتيك تداوم داشته باشند، بر حسننيت و جلب همكاري تأكيد ميشود. در مرحلهاي كه آگهيهاي تبليغاتی به تبلیغات هدفدار تبديل ميشود و واحد عملیات روانی نيز انحصاري بر تبليغات نداشته باشند، بايد ذهنيتهاي موجود در آن كشور تغيير يابد و نگرش خصمانه يا ترديدهاي كشور مورد نظر بايد تصحيح شود. با توجه به اينكه دشمن در كشورهاي بيطرف داراي منافع و آزادي عمل است، فعاليتهاي ضد تبليغاتي ضروري است؛ سازمانهاي اطلاعاتي در چنين مواقعي بايد سياستهاي دولت متبوع را دنبال كنند. همچنین با توجه به احتمال اشغال كشور بيطرف توسط دشمن، بايد برنامهريزیها و هماهنگيهايي بين سازمانهای ذیربط و واحد عملیات روانی جنگ سياسي صورت گيرد؛ در اين مرحله تمايز بين سازمانهای اطلاعاتی و واحد عملیات روانی بیشتر به زمان فعاليتها و نه مكان آن مربوط ميشود.
اصول و قواعد عملیات روانی
تعريف:
1) عملیات روانی فرايند سيستماتيك و منظم تأثيرگذاري بر ارادة دشمن و جهتدهي به اقدامات مردم كشورهاي دشمن و كشورهاي اشغالشده مطابق نيازهاي استراتژي والاتر جنگ است.
كاركرد:
2) عملیات روانی چهارمين نيروي نبرد است كه تبليغات، ابزار آن محسوب ميشود و عناصر مخالف درون ردههاي دشمن و شبه نظاميان بالقوه يا بالفعل كشورهاي تحت اشغال دشمن به مثابه نيروهاي آن فعاليت ميكنند.
3) هدف اصلي عملیات روانی كمك به نابودي بنيانهاي ماشين جنگي دشمن در كنار اقدام نظامي است تا اينكه ارادة دشمن براي جنگ تضعيف شود. عملیات روانی به تقويت مقاومت و همكاري در ميان گروههاي صنعتي، غير نظامي و نظامي و جمعيتهاي هدف ميپردازد.
اهداف:
4) هدف ديگر عملیات روانی تضمين اين مسئله است كه عناصر سازماندهي شدة مقاومت در كنار ملاحظات نظامي، نابودي نيروهاي دشمن را تسريع كنند
5) هدف نهايي عملیات روانی، پيروزي در جنگ عقايد است، با وجود این منافات با سیاستها و روشهای مخاصمات ندارد.
6) عملیات روانی براي دستيابي به اهدافش به همكاري سازمانهای نظامي، ديپلماسي تهاجمي، و جنگ اقتصادي نیازمند است.
مقتضيات:
7) عملیات رواني براي دستیابی به اهدافش در خصوص امنيت، افشاي برنامههاي مخفي و اطلاعات لازم براي عملياتها نيازمند اعتماد متقابل وزارت خارجه، نيروهاي مسلح، وزارت دفاع و ديگر سازمانهاست.
عمليات عمومي:
8) عملیات روانی به صورت آشكار (از طريق پخش آزاد برنامهها) و به صورت پنهان (از طريق سازمانها "«سياه") فعاليت ميكند. اما استراتژي و تاكتيكهاي عملیات روانی بايد همانند استراتژي و تاكتيكهاي ديگر سازمانها مخفي بماند
عملياتهاي خاص:
9) عملیات روانی با بهرهگیری از دانش متخصصانش در خصوص جمعيتها و شرايط مناطق، به آمادگي براي عمليات نظامي كمك ميكند و در خدمت استراتژي والاتر جنگ قرار ميگيرد.
10) عملیات روانی بايد در چارچوب استراتژي اجرا شود و با اقدامات روزانه در ميادين نبرد ارتباط داشته باشد.
عملياتهاي متحد:
11) عملیات روانی در جنگ تمامعيار بايد با فعاليتهاي مشابه سازمان های بینالمللی تركيب شود.
اصول و قواعد تبليغات
تعريف:
1) تبليغات، ابزار عملیات روانی است.
كاركرد:
2) تبليغات عبارت از تلاش عامدانه براي هدايت افکار مخاطبان به مسیرهاي از پيش تعيين شده است، بیآنكه ذهن هوشيار آنها درگير شود؛ تبليغات با بهرهگیری از قدرت پيشنهاد به اهداف خود ميرسد؛ پيشنهاد در زمان مناسب به رهنمود تبديل ميشود تا اجرای اقدامات مثبت تضمين گردد.
آگهيهاي تبلیغاتی:
3) تبليغات را بايد از آگهيهاي تبليغاتي متمايز كرد. آگهيهاي تبليغاتي عبارت است از:
الف. نمايش مسئله و واگذاري قضاوت به مخاطبان؛
ب. مفروض گرفتن حسننيت متقابل؛ و
ج. عرضه اطلاعلاتی به مخاطب كه ميخواهيم از آنها مطلع شوند؛ آگهيهاي تبليغاتي تصوير درست را ترسیم و تصاوير غلط را از بين ميبرند. آگهيهاي تبليغاتي نمونهاي از اطلاعرساني است.
4) تبليغات و آگهيهاي تبليغاتي با "شبه آگهيهای تبليغاتي" وجوه مشترک دارند. در چنين مواردي، تبليغات به شكل "اطلاعرساني" عرضه ميشود اما در واقع براي تضمين هدفي پنهان يا ضد تبليغاتی، طراحي شده است.
اقدامات پنهان و آشكار:
5) تبليغات ميتواند آشكار و به ظاهر عيني باشد و يا ميتواند به شيوهاي پنهان و با هر وسيلة ممكن و به قصد براندازي اجرا شود. تبليغات آشكار بايد از سياستها و مقاصد دولت يا دولتهايي كه نمايندگي آن را بر عهده دارد پيروي كند؛ اما تبليغات پنهان به جنگ عقايد ارتباط مييابد و تنها از برنامههاي از پيش تعيين شدة عملیات روانی پيروي ميكند.
انتشار
6) تبليغات از طريق اعلانهاي شنیداری و چاپي منتشر ميشوند. تبليغات از راديو، مطبوعات دیداری، اینترنت، ماهواره، شايعات و فيلم استفاده ميكند.
اقتدار
7) تبليغات آشكار با پخش صادقانه برنامهها و اعلاميهها به تثبيت اقتدار ميپردازد، هر چند که حقيقت به طور گزينشي عرضه ميشود. استراتژي تبليغات به هدایت، مخاطبان به گزینش و انجام عملی خاص معطوف است.
8) تبليغات پنهان با پخش مخفي برنامهها، اعلاميههاي "سياه" شايعهپراكني يا ایجاد و گسترش نهضتهاي زيرزميني اجرا ميشود و اهداف ذيل را دنبال ميكند:
الف. اختلال در فعاليتهاي دشمن، فريب يا ارعاب او؛
ب. سازماندهي جناحهايي درون ردههاي دشمن يا حركتهاي منظم درون مردم كشورها.
تبليغ رويدادها
9) تبليغات نيازمند رويدادهاست اما ميتواند اين رويدادها را ايجاد يا به رخداد آنها كمك كند. قدرتمندترين تبليغات عبارت است از "تبليغات موفقيت" كه تشويق يا تضعيف روحيه را تسريع ميكند
منابع
- آلپورت و لئوپستمن (1372)؛ روانشناسی شایعه، (ترجمه ساعد دبستانی)، تهران: مرکز تحقیقات مطالعات و سنجش برنامههای صدا و سیما.
- پراتکانیس، آنتونی و ارونسون، الیوت (1382)؛ عصر تبلیغات، (ترجمه کاووس سیدامامی و محمدصادق عباسی)؛ تهران: سروش.
- دادگران، محمد (1382)؛ افکار عمومی و معیارهای سنجش آن؛ تهران: انتشارات مروارید.
- رادان، احمدرضا (1386)؛ شایعه روشی تأثیرگذار در عملیات روانی؛ فصلنامه عملیات روانی، شماره 17، صص 22-7.
- سوربن، ورنر و تانکارد، جیمز (1381)؛ نظریههای ارتباطات، (ترجمه علیرضا دهقان)؛ تهران: دانشگاه تهران.
- شیرازی، محمد (1380)؛ جنگ روانی و تبلیغات؛ تهران: دانشکده فرماندهی و ستاد سپاه پاسداران.
- عاصف، رضا (1384)؛ عملیات و جنگ روانی؛ تهران: معاونت اطلاعات ستاد مشترک سپاه و معاونت فرهنگی و تبلیغات دفاعی ستاد کل نیروهای مسلح.
- فتحی آشتیانی، علی (1377)؛ مقدمهای بر روانشناسی سیاسی؛ تهران: انتشارات بعثت.
- کمالیپور، یحیی (1386)؛ جنگ، رسانهها و تبلیغات، (ترجمه عباس کاردان)؛ تهران: انتشارات مؤسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بینالمللی ابرار معاصر تهران.
- کاپفرر، ژان نوئل (1380)؛ شایعه، (ترجمه خداد موقر)؛ تهران: نشر شیرازه.
- گلداشتاین، فرانک (1384)؛ عملیات روانی؛ اصول و مطالعات موردی، (ترجمه مرادی، حجتاله و همکاران)؛ قم: انتشارات یاقوت.
- متفکر، حسین؛ (1381)؛ جنگ روانی؛ تهران: اداره روابط عمومی و انتشارات ستاد و حوزه نمایندگی ولی فقیه در سپاه.
- متولی، کاظم (1383)؛ روابط عمومی و تبلیغات؛ تهران: انتشارات بهجت.
- مرادی، حجتاله (1387)؛ شایعه و در سازمان؛ راهنمای کارامدی سازمان؛ فصلنامه عملیات روانی، شماره 18، صص 23-7.
- مرادی، حجتاله (1380)؛ استراتژی جنگ روانی عراق در جنگ 8 ساله؛ ماهنامه نگاه، شماره 15 و 16، صص 35-27.
- نیکگراس (1382)؛ مروری بر استفاده امریکا از رادیو سری در عملیات روانی؛ فصلنامه عملیات روانی، شماره 1، صص 68-59.
- نیکرو، حمید (1383)؛ چشمانداز عملیات روانی؛ تهران: معاونت فرهنگی ستاد مشترک سپاه.
- نصر، صلاح (1380)؛ جنگ روانی، (ترجمه محمود حقیقت کاشانی)؛ تهران: انتشارات سروش.
- یزدان فام، محمود (1384)؛ عملیات روانی در نسل چهارم جنگ های مدرن؛ نخستین همایش عملیات روانی در نیروهای مسلح؛ صص 80-60.